عارف عرفان و احسانعارف عرفان و احسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

سه قلوهای شیطون بلا

2ماه و 25 روز

 2 ماه و 25 روز از تولدتون می گذره.  6 اذر 3 ماهه می شین. اصلا دلم نمیخواد این روزا تموم بشه چون می دونم دیگه هرگز تکرار نمیشن. دیگه این لبخندهای دلربا و نگاه های کنجکاوانه رو نمی بینم . نمیدونید چه ناز به اشیا اطرافتون نیگا می کنین . قربونتون برم من. این اولین نگاهتون به دنیای اطرافتون هست. هم دلم میخواد هر چه زودتر بزرگ و بزرگتر بشین و همینکه اصلا دلم نمیخواد این لحظه های شیرین زود بگذره. وقتی لبخند می زنین یا خنده صدادارتون رو می شنوم دلم میخواد زمان متوقف بشه .... عرفان جونم قربونت برم...نمیدونی چه خنده نازی داری قند عسلم. فعلا بین  شما سه تا خودت خنده روتر هستی. عارف عزیزم هم این روزا البته اگه سر حال باشه واسه خودش م...
21 آذر 1390

آغاز یک زندگی

اولین تصویر از 3 قلوهای قند عسل ....عارف و عرفان توی یه گهواره و احسان جان توی یه گهواره جدا جیگملیها بیمارستانو گذاشته بودن روی سرشون.     خوش امدید قند عسلای مامان و بابا.....خیلی خیلی خوش امدید.....                                                                        &n...
20 آذر 1390

2 ماهگی هفته دوم

بچه داری اونم ٣ قلو داری کار سختی نیست بلکه خیلی خیللللی سخته. همه وقتم واسه ٣ شیطون بلاست. ممکن بدقولی کنم و نتونم  بموقع وبلاگمو اپ کنم ولی حتما سر فرصت مناسب مثل الان که ٣ ساعت و ٢٠ دقیقه از نصف شب گذشته بیام و بنویسم. ٦ ابان کو چولوهای من دوماهه شدن. خیللی خوشحالم که بزرگ شدن نی نی هامو می بینم. ازینکه می بینم نسبت به روز تولدشون تپلتر شدن و قد کشیدن خدارو شکر می کنم. وزن تولدشون خیلی کم بود اخه توی هفته ٣٧ به دنیا اومدن.عارف جون ٢٢٠٠،عرفان جون ١٩٠٠و احسان جون ١٣٠٠ ٧ ابان نوبت واکسن دو ماهگی عارف و عرفان و ١٧ ابان نوبت احسان بود. عزیزان دلم چی کشیدن بمیرم واسشون چقد گریه کردن .دل منو وباباشونو به درد اوردن. و...
20 آبان 1390