عارف عرفان و احسانعارف عرفان و احسان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

سه قلوهای شیطون بلا

عکس قند عسلا.....5 ماه و 15 روز

1390/11/22 16:35
نویسنده : مامان
4,468 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان مهربون که با خوندن خاطرات شیرین 3 قلوها و نظراتشون و دعاهای خیرشون به من انرژی میدن.....سعی می کنم در اولین فرصت بدست امده اینجا بیام و از شیطنتهای 3 وروجک بنویسم و عکساشونو براتون بذارم......

بالاخره وایمکس به خونه ما هم اومد و از وجود این تکنولوژی بهره مند شدیم.......

واما از پسملیهای گلم بگم که پوست منو بابایی رو حسااابی کندن......

عارف خیلللللی شیطون بلا شده.....خیللللی سرو صدا می کنه....ناله می کنه...گریه می کنه.....فقط توی بغل اروم میشه.....باید بغلش کنیم وتوی خونه تابش بدیم....چشماش همیشه پف کردس...بس که گریه می کنه طفلی اخه وقت دندون در اوردنشه کم کم........حق اون دوتارو خورده.....ماهم تصمیم گرفتیم تبعیدش کنیم...دیشب زن دایی و مامان بزرگ و امیر حسین اونو بردن... تا بتونیم به عرفان که پنجشنبه برگشته خونه برسیم. دست مادر بزرگ درد نکنه که زحمت می کشه....دست زن دایی مامان امیر حسین هم درد نکنه که اینقد به شما محبت می کنه البته به منم محبت دارن....ای ول

ولی خیلللللللی دلم واسشون تنگ میشه و تا از خونه می رن بیرون  گریه می کنممممم...

 

عرفان 3 هفته مهمون بابا بزرگ بوده.....منو بابایی واسه دیدنش بال بال می زدیم...خیللللی وروجک شده

پنجشنبه احسان جون رو گذاشتیم خونه بابابزرگ و عرفان و عارف رو اوردیم خونه...... عارف وعرفان الان می تونن روی جفت پاهاشون وایسن...اشیا رو راحت توی دست می گیرن و می برن توی دهنشون.....حسابی هم با دیدن ما دست و پا می زنن یا اینکه با یه جیغ خوشحالی کوچیک کمرشونو از روی زمین بلند می کنن ...یعنی مارو بغل کنید....

 

امیر حسین پسر دایی......خیلللی دوستون داره....البته بیشتر با عارف جورره....عارف هم یه هفته خونه امیر حسین موند....

خلاصه خانواده دست در دست هم به ما یه فرصتی برای استراحت دادن....احسان جون که پیش ما مونده بود حسابی بش خوش گذشت.

تنها یه چیز ازارم می داد اونم دلتنگی بود.....خیلللی دلم براشون تنگ میشه....ولی متاسفانه نمی تونم هر 3 رو کنار هم پیش خودم بذارم.....خیلللی سخته...پرستار خوب هنوز گیر نیوردم....هر کی می یاد یه ادایی داره......

احسان جون ماشالله حسابی جون گرفته......کم کم داره به پای برادراش می رسه.....خیللللی اقاس پسرم.......هنوز عملش نکردیم.......احتمالا بعد از 6 ماهگی دکتر عملش می کنه ولی خدارو شکر حالش خوبه....فقط هنوز ورم داره... اونم روی پاهاش می ایسته......ولی هنوز کف پاهاش رو نمی تونه روی زمین بذاره.....رو  شیکم می خوابه گاه به جلو می خزه ولی زود خسته میشه پسرم........به پهلو غلت می زنه......ولی عارف غلت کامل می زنه......خیللللی هم حال می کنه......عرفان هم دیگه مثل اول از روی شکم خوابیدن خسته نمی شه و سرشو بالا می یاره و همه چی رو می پات.

 در حال حاضر عارف و احسان خونه نیستن...مهمون دایی و پدر بزرگ هستن.....نمی دونید دیشب اقا عارف چقد بلا شده بود....خیلللی گریه کرد......با صدای گریه هاش عرفان هم گریه می کرد.....جالب اینه که هر دو از صدای گریه هم می ترسن و با هم گریه می کنن من شده بودم زن پاپای.......نمی دونستم کدوم رو بردارم کدوم رو بذارم

 

 حالا دیگه وروجکها با هم حرف می زنن دستای همو می گیرن......موهای همو می کشن...البته عارف و احسان هنوز کچلن...ولی عرفان موهای مشکی و نرم وپر پشتی داره....عارف هچین چنگ می ندازه توی موهای عرفان.......صدای عرفان در می یاااد....

عارف علاقه عجیبی به مو کشیدن داره....کافی زلفهای اویزون ببینه....همچین می کشه...ماشالله به دستاش....

اب دهن هر سشون هم اویزونه.....خب مقدمه دندون در اوردنشونه دیگه.....

نمی دونید وقتی سفره پهن می شه اینا چکار می کنن...اونقد سر وصدا می کنن تا مجبور شیم بغلشون کنیم و با ما همراه شن....توی صندلیهاشون بند نمیشن

تنها چیزی که ارومشون می کنه تماشای کارتونه...خیلی به رنگها علاقه دارن.....همچین به تلویزیون خیره می شن.....تازه هر قد باشون بازی میکنیم تا حواسشون پرت بشه..اثررر نداره

ولی متاسفانه زووووود خسته می شن.....خیللللی تنوع دوستن از یکنواختی بدشون می یاد....

ای خدااااااا صبری بده به ماااا.......بابااااااااا تنوع......

 

حالا لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید و شیطون بلاها رو ببینید.....

 

 

 

 

 

 

 

 

  

دوتا عکس از عارف جووون

عارف

 

از چشماش شیطنت می باره

عارف

 

 

عکسی از عرفان جون

عرفان

 

اینم احسان جووون

احسان

 

خوب ببینید و لذت ببرید

ماشاالله یادتون نره......

من و 3 قلوها روی ماهتون رو می بوسیم......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

مهرنوش
22 بهمن 90 15:57
سلام وایییییی خدا چه حس خوبیه داشتن 3 تا بچه همزمان امیدوارم همشون در آینده باعث افتخارت بشن و همگی در خانواده 5 نفرتون شاد و خوشبخت باشید... به من و جیگیلی هم سر بزنید .. اگه با تبادل لینک موافقی انجام بدیم!
مامان ایلیا
22 بهمن 90 21:57
سلام وایییییییییییی سه قلو هزار ماشالا بهشون فکر کنم خیلی سخته تنهایی میتونی از عهدشون بربیای ؟ زن به این میگن سه تا پسر همگی خوشگل وناز شوهرت باید دورت بگرده عزیزم ماشالا ماشالا ماشالا
خاله خاطره
22 بهمن 90 23:34
هزار ماشاللله مامانی واقعا خسته نباشید انشالله خدا همگیتون رو حفظ کنه و همیشه سلامت باشید انشالله زودی بزرگ بشن که همشونو پیش خودت نگه داری و اذیت نشن
خاله خاطره
22 بهمن 90 23:35
امروز توی فکرتون بودم ممنون از اینکه خبرم کردید و ممنون از نظر قشنگ و این همه محبت
زهرا
26 بهمن 90 19:11
سلام مامان نمونه ما شا الله به این قدرت ما که با یدونه فراری شدیم شما چیکار میکنی خدا بهت صبر و حوصله بی کران بده مامان جونی که واقعا خدا لایق این همه نعمت دونسته شمارو به ما هم سر بزنید (هدیه خدای مهربون)
جوجوهای مامان و بابا
5 اسفند 90 13:11
سلام ما بدنیا نیومدیم ولی وبلاگ داریم.پیشمون بیایید.
سمیرا مامان شاهزاده ها
11 اسفند 90 19:31
سلام خسته نباشید ماشالااااااااااا خدا واستون نگهشون داره و بهتون کمک کنه منم چند سال بیش 3 قلو باردار بودم و مثل مال شما بسرم بودن ولی نشد که بیان ولی بعد از اون خدا 2 تا بسر ناز بهم داد من به وبلاگ شما علاقه دارم وخیلی وقت لینکتون کردم به وبلاگ ما سر بزنبد ممنون میشیم البته اگه وقت کردین بازم ماشالا هزار تا بوس
مامان ایلیا
13 اسفند 90 22:49
سلام ما منتظر عکسهای جدید از سه ووروجکیم واسه هر سه تاشون یه بوس ابدار عزیزم این سه تا شکل کین اخه اصلا شبیه هم نیستن هر کدوم یه جور نازن تو مطالبت خوندم مجبوری ازشون جدا شی من اصلا نمیتونستم خدا بهت صبر بده تا به بهترین نحو بتونی بزرگشون کنی
مریم
17 فروردین 91 15:29
سلام بچه های نازتو دیدم خدا حفظشون کنه.من 2ماهه سه قلو باردارم میخواستم اگه میشه از تجربیاتتون استفاده کنم چون هیچی نمیدونم.ممنون مریم
گلی
18 فروردین 91 17:07
سلام خانومی حال تو وبچه های گلت خوبن ؟؟بیا یچیزی برامون بنویس دلتنگ شدم حسابی هی میام سر میزنم میبینم خبری ازت نیست نگران شدم منتظرتم هر جا هستین امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشین
مریم
23 فروردین 91 21:38
دارم.من به کمکتون خیلی نیاز دارم اخه سه قلو باردار شدم.من تو اصفهان غریبم و کسی رو نمیشناسم که سه قلو داشته باشه.دکتر هم رفتم هیچ قرص و امپول و هیچی نداده ترسیدم که از بیخیالیش صدمه ببینم.میشه بگید چه کنم چی بخورم که بارداریم طول بکشه بچه ها بزرگ شن.. از غذا. از دارو و قرص و... . تازه میخواد منو توی هفته11-12 سرکلاژ کنه زود نیست؟میشه جوابمو بدیاین 4تا برای شما4 تا.[h




سلام عزیزم...ببخشید دیر جواب می دم.اخه تازه یاد گرفتم. جواب نظرات رو چطور بدن...مطمان هم نیستم.
اولا براتون. بارداری راحتی ارزو می کنم. انشاله بسلامتی. اصلا استرس نداشته
باش.

ثانیاا پیشاپیش خدا قوت . خیلللی سخته..خودتو اماده کن.

برای راهنمایی بیشتر پیشنهاد میدم. تاپیک سه قلوهای سال نود. رو در نی نی سایت سرچ کن.خووب مطالعه کن....خیللللی کمک حاله.

با داشتن سه قلوها کمتر وقت می کنم بیام اینجا....مراقب خودت باش عزیزم.
فاطی
28 فروردین 91 21:56
سلام دوباره. از طرف من شیطون بلاهارو بووووووووووووووووووس کن.اینطوری توروخدا چرا نمیای از عید بنویسیو عکسای جدید بذاری؟؟؟ من بیصبرانه منتظر عکسای جدیدم. راستی عمل فتق احسان چی شد؟؟؟
مامان آیدین
29 فروردین 91 2:32
سلام مامانی خسته نباشید سه قلوها خوبند از طرف من ببوسشون به ما هم سری بزن خوشحال میشم .
مامان ترنم کوچولو
30 فروردین 91 15:12
ماشالله ماشالله ماشالله هزار ماشالله خدا قوت مامانی و بابایی و تشکر از همه اونایی که کمکتون میکنن. همگی سلامت و شاد باشید در کنار هم
حنا مامی حانیه و حنانه
2 اردیبهشت 91 18:37
خداقوت عزیزم هزار ماشاله ایشالله زنده باشن و خدابهت توان مضاعف بده ببوسشون گلم
پرگل
2 اردیبهشت 91 21:09
ای جانم ..لینکتون کردم با اجازتون ادرس وبلاگ دخملم رو هم گذاشتم
فریبا مامان حسام
16 اردیبهشت 91 14:31
واااای.هزار ماشالله.خیلی با حاله سه تا بچه.خدا شما و باباشونو و مادر بزرگ و زندایی رو سلامت نگه داره تا این فسقلی ها از آب و گل دربیان. من لینکتون می کنم.دوست دارم از روند بزرگ شدنشون با خبر باشم.
مامان سمیرا
21 اردیبهشت 91 13:18
سلام روزت مبارک من همیشه میامو بهتونسر میزنم.دیگه نمینویسی مامانی؟؟؟؟!!!!
مامان پارسا جیگر
28 اردیبهشت 91 1:57
مامانی خدا نی نی های نازتون رو حفظ کنه و امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشند
مامان پارسا
29 اردیبهشت 91 0:55
الهی ماشالا خیلی نازن.خدا بهتون ببخشه.با اجازتون من سه فرشتتون رو لایک می کنم.
مامی کیارش و کیانا
2 خرداد 91 10:40
خدا قوت و هزار ماشاله به قند عسلات


مامان محمد مانی
9 خرداد 91 15:44
ماشالله خدانگهشون داره خیلی وقته انگار آپ نکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گلهات همسن پسر منن. به ما هم سر بزنید
رادین عشق زندگی
24 خرداد 91 20:42
سلام خاله ای میشه با کوچولوهای نازتون دوست بشم خیلی دوست دارم دوستای خوبی مثل دسته گلهای شما داشته باشم
lمامان برسین یا برسام
3 تیر 91 12:31
هزار ماشالله چقدرم نازند از اینجا میبوسمشونمنم دارم مامان میشم اما هنوز نمیدونم دختره یا پسر شاید این اسمارو واسشون گذاشتم برسین یا برسام
مامان بهار
3 تیر 91 21:48
ای وای من. خدا حفظشون کنه. چه خواستگاری بری به خدا.
ادی
19 تیر 91 22:40
ماشالله. هزار ماشالله. چقدر بامزنو خدا حفظشون کنه.
هلیا
12 مرداد 91 14:14
ماشالله هزار ماشالله چشم نخورن ایشالله..چقد بانمکنخدا حفظشون کنه..و عاقبت بخیر
پریسا
17 مرداد 91 11:49
هزار ماشاالله خیلی دوستون داریم